در چه علیکی از سلام منی؟
به هیات کدامین دل ِ تنگی
که دل‌تنگی‌ام ... امان ـ امان؟

سلامت که می‌کنم؛ دور می‌گیرد سرم
علیک که می‌دهی؛ یا مقلب‌القلوب تلویزیون به شمارش معکوس می‌افتد
تحویل که بگیری، سال تحویل‌شده
تلویحاً اعتراف می‌کنم:
لبخندی روی لب‌هایم جوانه‌زده
و با همین سرعت انتشار
پای تمام ویروس‌ها در گل جا خواهد ماند
گل‌وبلبل می‌شود دنیا اما
به معجزه لبخندت
و نیمی از سلاح‌های جهان از کار می‌افتد.

نیمه‌ی محرم نزدیک است
و من
سینه سونامی زده‌ام برایت سینه می‌زند
نذر کرده‌ام
یک نذر کاملاً اختصاصی
از
کهف و کورت
به نیت ازکارافتادن باقیمانده سلاح‌های جهان
به جاودانی لبخندت
... حول حالنا الی احسن الحال