۷ مطلب در مرداد ۱۳۹۲ ثبت شده است

زهرایی هم رفت ...

زهرایی هم رفت ...


درنهایت تأسف و تأثر، مطلع شدیم «محمد زهرایی»، مدیر محترم و فعال انتشارات کارنامه دربازکن را وداع گفته‌اند. با آرزوی مغفرت برای آن بزرگوار، مصیبت وارده را به بازماندگان آن مرحوم و کلیه اهالی فرهنگ و ادب این مرزوبوم تسلیت می‌گوییم. امید که همه‌ی ما در مسیر نشر، راه عزیزانی ازاین‌دست را ادامه دهیم.


نیشابور موهایت

نیشابور موهایت

برای وحیده

آمده‌ام از پشت تمام جیغ‌های چراغ‌راهنما

و صوت‌های چهارراه در گلوی پلیس
قرمزترین برق لبت
مرا میخکوب می‌کند
روبروی تابلویی نیمه‌کاره
کارگران مشغول کارند
و یک بی‌احتیاطی‌ی من
مغول‌ها را از سطرهای کناری به سمت غرب
حرکت می‌دهد تا نیشا ـ بور موهایت پریشان شود ...

ادامه مطلب

معرفی باشگاه کتاب‌خوانی بافر

معرفی باشگاه کتاب‌خوانی بافر



باشگاه کتاب‌خوانی بافر، تلاشی است گروهی، به‌منظور معرفی تازه‌های نشر در حوزه ادبیات (شعر، داستان، ادبیات نمایشی، نقد و مباحث تئوری و زبان‌شناسی) و ارائه فرصت برای مطالعه شدن و مطالعه کردن. درواقع، این گروه، حمایت مخاطبینی است که خود مؤلف هستند از مؤلفینی که خود مخاطب هستند. تمام کسانی که در آتش «چاپ و نشر کتاب در ایران»، تنی سرخ‌کرده‌اند می‌دانند که ورای مسائل مربوط به نشر اعم از هزینه‌های مادی و معنوی برای مؤلف، پس از چاپ، نویسنده با مشکل توزیع کتاب روبرو می‌شود. این مشکل بخصوص میان نویسندگان جوان، بیشتر به چشم می‌آید. از سوی دیگر، معمولاً روند رسیدن کتاب‌ها به شهرستان‌ها آن‌قدر کند است که مخاطب شهرستانی عادت کرده تازه‌های نشر را بیش از یکسال پس از چاپ در کتاب‌فروشی‌های شهر خود پیدا کند.

ادامه مطلب

نقد نظر فیلم پنج مناره در نیویورک

نقد نظر فیلم پنج مناره در نیویورک


همیشه دیر می‌رسم، امشب یکی از فیلم‌های تولیدشده‌ی سه سال پیش را دیدم و به حال سینمای ایران تأسف خوردم. بااینکه انتقاداتی اساسی به فیلم‌نامه از منظر واقع‌گرایی و شخصیت‌پردازی دارم و همین‌طور یکی دو پلان فیلم را به لحاظ ترکیب‌بندی نپسندیدم ولی بهر سبب نمی‌توانم انکار کنم که از تماشای این فیلم لذت بردم. پس‌ازآن به قصد توصیه‌ی فیلم به دوستان، سراغ اینترنت رفتم تا لینک مربوطه را از طریق شبکه‌های اجتماعی پخش نمایم. برای لحظه‌ای علاقه‌مند شدم تا ببینم این فیلم چه توضیحاتی به زبان فارسی را درمی‌گیرد. خدا پشت‌وپناه گوگل (ضرب‌المثلی امریکایی) به سرا این دانای خیلی چیزدان رفتم و عنوان فیلم را جستجو کردم.

ادامه مطلب

رنگ‌شناسی مکاتب سیاسی

رنگ‌شناسی مکاتب سیاسی

داشتم توی نوشته‌هایم دنبال مقاله‌ای می‌گشتم، چشمم به فایل این متن خورد. گفتم با خودم پایان‌بندی‌اش را مرور کنم. تاریخ پای مطلب هشتم مهرماه سال 82 است. ازاین‌دست مطالب لوس ژورنالیستی تازه فارغ‌التحصیل شده‌هاست. به خاطر دارم آن زمان هم مثل همین حالا بود. پست ربایی در وبلاگ‌ها مرسوم بود. خوب به خاطر دارم بیش از صد نفر این پست را توی وبلاگشان بارگذاری کرده بودند ولی امروز که سرچ کردم سه رکورد بیشتر نیافتم. نگران شدم که مابقی دوستان را چه شده است. در همین مقام از مریدان مکتب پیس ایسم تقاضا می‌شود اعلام حیات فرمایند و ما را از نگرانی دربیاورند. با تشکر


یک اومانیست دنیا را آبی دریایی خیال می‌کند.
یک اریستوکرات ‏، آن‌ را طلائی دوست دارد.
یک کاپیتالیست ، آن‌ را به رنگ پول می‌بیند.
یک سوسیالیست،‌آن‌ را راه‌ ـ راه؛
یک نهیلیست‏، آن‌ را سیاه؛
یک میلیتاریات، آن‌ را به رنگ اونیفورم خویش؛
و یک راسیست، آن‌ را به رنگ پوست خود؛
یک ایدئالیست،‌آن‌ را سفید آرزو می‌کند.
یک پلورالیست، آن‌ را رنگین‌کمان فرض می‌کند.
یک آنارشیست‏، هر رنگی که داشته باشد را قبول ندارد.
یک تئوکرات، ‌آن‌ را نمی‌بیند.
یک رئالیست، ‌آن‌ را رنگی که سیاستمداران به آن زده‌اند می‌بیند.
بالاخره، من!
آن را هر طوری که خواستم رنگ می‌زنم.


مختصر نقدی بر آنچه هستیم ...!

مختصر نقدی بر آنچه هستیم ...!

مقدمه: سفیر اندونزی در تهران روز دوشنبه اعلام کرد که ۴۷ ایرانی در این کشور به جرم قاچاق مواد مخدر، در انتظار اعدام هستند. به گزارش خبرگزاری ایسنا، «دیان ویرنگجوریت» (Dian Wirengjurit) همچنین اعلام کرد حدود 5 هزار ایرانی در اندونزی در مکان‌هایی شبیه زندان نگهداری می‌شوند و 400 نفر نیز در زندان هستند. سفیر اندونزی گفته است از هر 10 نفر ایرانی که به اندونزی می‌آیند، پنج نفر آن‌ها به ایران بازنمی‌گردند. اندونزی هفته گذشته اعلام کرد که اعطای ویزا به مسافران ایرانی در فرودگاه‌های این کشور را لغو کرده و ایرانیان باید قبل از ورود به اندونزی ویزا دریافت کرده باشند. اندونزی همچنین توافق‌های جدیدی با دولت استرالیا به‌منظور جلوگیری از مهاجرت غیرقانونی خارجیان ازجمله ایرانی‌ها به استرالیا از طریق اندونزی انجام داده است. (1)

ادامه مطلب

بخشی از اپیزود دوم (ازمابهتران) از رمان «قرارمان این نبود

بخشی از اپیزود دوم (ازمابهتران) از رمان «قرارمان این نبود


ملا محسن گفت: هان! چه می‌خواهی؟ شیخ حسن گفته بود که عذر. از که؟ از نمی‌دانم از این ازمابهتران، ملا ما سر در علوم دینی و عقلی داشتیم، با این معانی بیگانه‌ایم، قبول عذر دار. کدام عذر؟ از کدام گناه؟ اهل ظاهر عذر به گناه دارند و اهل باطن من لم یکن للوصال اهلا فکل احسانه ذنوب، به زبان رانند. تو از کدام تباری؟ ملا محسن چیزی نداشت که بگوید، سرپائین انداخته بود و در دلش از خدا می‌خواست زمین دهان‌ باز کند و به‌یکبار ناپدیدش. ملا محسن گفت: فکرت را زمین بگذار و از زمین بردار فکرت را؛ خود دریاب تا خود نیابی، از خود گذر تا خودبینی! خود بخواه تا خود نخواهی، مؤمن، مگر دربار حق‌تعالی تهی از مالک است که عذر خواه مخلوق شده‌ای؟ تو را چه می‌شود؟


راستش این آخرین سطری است که نوشتم و بعدازاین انگار این رمان متوقف شد. بااینکه می‌دانم چه چیزهایی قرار است اتفاق بیافتد و بااینکه اپیزود سوم را پیش‌ازاین اپیزود نوشته بودم ولی نمی‌دانم، در این جمله گیرکرده‌ام که ملا محسن می‌گوید. واقعن آیا دربار باری‌تعالی تهی‌ی از مالک است مگر که عذرخواه مخلوق هستیم؟ ما را چه می‌شود؟



وحید پیام نور

وحید پیام نور
فعال مدنی، نویسنده، منتقد ، ناشر و فیلمساز
مدیرعامل موسسه فرهنگی اجتماعی دیدبان اصل هشتم
مدیرمسئول انتشارات بافر
مدیرمسئول آموزشگاه آزاد سینمایی آینه رشد
مدیرعامل شرکت بافر بنیان
http://payaamnoor.ir
کلیه‌ی حقوق محفوظ و نقل قول تنها با ذکر منبع پسندیده است.

آخرین مطلب
بیشترین بازدید
بیشترین محبوبیت
بیشترین مشارکت
پیوندها
بایگانی