وحید پیام نور

مطالبی پیرامون اندیشه، اجتماع و هنر

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر عاشقانه اجتماعی» ثبت شده است

اشتباهی از من (سه)

گناهِ من از لب‌های تو آغاز می‌شود
سلام
اینجا، پائیز است؛ حوالی‌ی نامه‌هایت، باتلاق‌های ویتـنام گریه می‌کنند،
برگ‌ها بوی خنده‌های بلوار کشاورز می‌دهد
تا یادم نرفته از یادت نبر جریمه‌های کودکی‌ام را همچنین نت‌هایی که روی سیگارهایم نوشته بودم را دود نکن، برای بچه، ضرر دارد
دیروز لب‌هایت را در غروب جاگذاشته بودی، دیگر تکرار نشود!
صدای تار موهایت را هم برایم ضبط کن، اینجا قرن‌هاست عقربه‌ها بیات‌شده‌اند،

۰ نظر
وحید پیام نور

اشتباهی از من (دو)

یک قتل؟
نه!
یک اتفاق تازه ولی شبیه قتل!
یک روز سرخ سپیده و تاریک ظهر و
شب
یک اتفاق تازه نبود

۰ نظر
وحید پیام نور