ادبیات تعطیل یا فرقه معطله
وقتی که شعر روی خط های حامل برقصد ...
(نقدی بر سروده ای از وحید پیام نور)
به قلم عباس فرهادی ـ کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی
صفحه هنر و ادب روزنامه گلشن مهر، سال هفتم، شماره 373، شنبه، 12 تیرماه 85
ادبیات تعطیل یا فرقه معطله
وقتی که شعر روی خط های حامل برقصد ...
(نقدی بر سروده ای از وحید پیام نور)
به قلم عباس فرهادی ـ کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی
صفحه هنر و ادب روزنامه گلشن مهر، سال هفتم، شماره 373، شنبه، 12 تیرماه 85
وبلاگ ما؛ همانند چند وبلاگ دیگر که از میزبانی میهن بلاگ استفاده مینمایند؛ به مدت تقریبی دو هفته؛ در دسترس نبود. علت اصلی این مسئله از سوی مدیران میهن بلاگ؛ در ششم تیرماه؛ چنین عنوانشده است:
دقیقاً در چهارشنبه 30 خردادماه متوجه شدیم که یکی از سرورهای میهن بلاگ دچار مشکل شده و قابلدسترس نمیباشد. ازآنجاکه سرورهای میهن بلاگ در یک دیتاسنتر آمریکایی قرار دارد و ما هیچگونه دسترسی فیزیکی به سرورها نداریم طبق معمول مشکل را از طریق ارتباط تلفنی با مسئولین دیتاسنتر در میان گذاشتیم.
از قرار معلوم طبق صحبتهای مسئولین فنی دیتاسنتر، سیستمعامل سرور به علت اشکال در هارددیسک دچار مشکل جدی شده بود و طبق گفته آنها میبایست ویندوز مجدداً نصب میگردید.
با کشیدگیی آرشهای به درازایِ دیوارِ چین
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـــــــــــــــــــــــ می ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ــــــــــــــــــــــــــــــ ر ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ سی ـــــــــــــــــــــــــــ
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از آیههای ویلـُن .
نامت سکوتی است میان ِ دو آ
نمکشیده دعاهایم
بس که هی راه کشیده چشمهایم ،
به رقصیدنت
خنجر بکش
چهل دزد ِ بغدادم برابر نبود ،
برادر نبود
(یک)
از این اتفاق که میافتم
کسی هم خبردار نمیشود افتراق افتادن و اتفاق چیست!
انفاق جای خود دارد فقط اگر بیفتم به دستوپایت
دل رحمتر از تو مادر تاریخ
نزائیده ـ هنوز بادهای شمال گوزنی را که شاخهایش سرخدار است!
کبکم خروس نمیخواند ...
در آغاز کلمه بود و کلمه نزد خدا بود و خدا کلمه بود ... و ... کلمه خداوند است که والا و برتراست، و خداوند مقتدر غالب و صاحب حکمت است.
سپاس که این تارنگار را قابل دانستهاید و بخشی از وقت گرانمایهتان را به خواندن قلم این کمترین اختصاص دادهاید. هرچند این سطرها که از نظر میگذرد؛ برگه سبزی است تحفهی درویش و اگر نبود حرمت چشمهایتان که شاید هرگز، سر از این سرا درنمیآوردند. مراد، یادآوری موردی است خدمت پیروان مکتب کپی / پیستایسم، آن غارتگران دسترنجها و گستراندگان تلاشها به نام خویشتن؛ آنان که به کمتر از کسری از ثانیه، ساعتها سر به ماشینتحریر کوبیدنها را سوار دستوری ابتدایی میکنند و با دستوری ابتداییتر در تارنگار خویش، صاحب میشوند: عزیز دلم این نوشتهها فاقد ارزش مادی هستند. به معنویت دیگران احترام بگذارید و در صورت تمایل به انتشار این مطالب بزرگواری فرموده و به ذکر نام و نشانی، دل این کمترین را خوش دارید!