نقد نظر فیلم پنج مناره در نیویورک

نقد نظر فیلم پنج مناره در نیویورک


همیشه دیر می‌رسم، امشب یکی از فیلم‌های تولیدشده‌ی سه سال پیش را دیدم و به حال سینمای ایران تأسف خوردم. بااینکه انتقاداتی اساسی به فیلم‌نامه از منظر واقع‌گرایی و شخصیت‌پردازی دارم و همین‌طور یکی دو پلان فیلم را به لحاظ ترکیب‌بندی نپسندیدم ولی بهر سبب نمی‌توانم انکار کنم که از تماشای این فیلم لذت بردم. پس‌ازآن به قصد توصیه‌ی فیلم به دوستان، سراغ اینترنت رفتم تا لینک مربوطه را از طریق شبکه‌های اجتماعی پخش نمایم. برای لحظه‌ای علاقه‌مند شدم تا ببینم این فیلم چه توضیحاتی به زبان فارسی را درمی‌گیرد. خدا پشت‌وپناه گوگل (ضرب‌المثلی امریکایی) به سرا این دانای خیلی چیزدان رفتم و عنوان فیلم را جستجو کردم.

ادامه مطلب

رنگ‌شناسی مکاتب سیاسی

رنگ‌شناسی مکاتب سیاسی

داشتم توی نوشته‌هایم دنبال مقاله‌ای می‌گشتم، چشمم به فایل این متن خورد. گفتم با خودم پایان‌بندی‌اش را مرور کنم. تاریخ پای مطلب هشتم مهرماه سال 82 است. ازاین‌دست مطالب لوس ژورنالیستی تازه فارغ‌التحصیل شده‌هاست. به خاطر دارم آن زمان هم مثل همین حالا بود. پست ربایی در وبلاگ‌ها مرسوم بود. خوب به خاطر دارم بیش از صد نفر این پست را توی وبلاگشان بارگذاری کرده بودند ولی امروز که سرچ کردم سه رکورد بیشتر نیافتم. نگران شدم که مابقی دوستان را چه شده است. در همین مقام از مریدان مکتب پیس ایسم تقاضا می‌شود اعلام حیات فرمایند و ما را از نگرانی دربیاورند. با تشکر


یک اومانیست دنیا را آبی دریایی خیال می‌کند.
یک اریستوکرات ‏، آن‌ را طلائی دوست دارد.
یک کاپیتالیست ، آن‌ را به رنگ پول می‌بیند.
یک سوسیالیست،‌آن‌ را راه‌ ـ راه؛
یک نهیلیست‏، آن‌ را سیاه؛
یک میلیتاریات، آن‌ را به رنگ اونیفورم خویش؛
و یک راسیست، آن‌ را به رنگ پوست خود؛
یک ایدئالیست،‌آن‌ را سفید آرزو می‌کند.
یک پلورالیست، آن‌ را رنگین‌کمان فرض می‌کند.
یک آنارشیست‏، هر رنگی که داشته باشد را قبول ندارد.
یک تئوکرات، ‌آن‌ را نمی‌بیند.
یک رئالیست، ‌آن‌ را رنگی که سیاستمداران به آن زده‌اند می‌بیند.
بالاخره، من!
آن را هر طوری که خواستم رنگ می‌زنم.


مختصر نقدی بر آنچه هستیم ...!

مختصر نقدی بر آنچه هستیم ...!

مقدمه: سفیر اندونزی در تهران روز دوشنبه اعلام کرد که ۴۷ ایرانی در این کشور به جرم قاچاق مواد مخدر، در انتظار اعدام هستند. به گزارش خبرگزاری ایسنا، «دیان ویرنگجوریت» (Dian Wirengjurit) همچنین اعلام کرد حدود 5 هزار ایرانی در اندونزی در مکان‌هایی شبیه زندان نگهداری می‌شوند و 400 نفر نیز در زندان هستند. سفیر اندونزی گفته است از هر 10 نفر ایرانی که به اندونزی می‌آیند، پنج نفر آن‌ها به ایران بازنمی‌گردند. اندونزی هفته گذشته اعلام کرد که اعطای ویزا به مسافران ایرانی در فرودگاه‌های این کشور را لغو کرده و ایرانیان باید قبل از ورود به اندونزی ویزا دریافت کرده باشند. اندونزی همچنین توافق‌های جدیدی با دولت استرالیا به‌منظور جلوگیری از مهاجرت غیرقانونی خارجیان ازجمله ایرانی‌ها به استرالیا از طریق اندونزی انجام داده است. (1)

ادامه مطلب

بخشی از اپیزود دوم (ازمابهتران) از رمان «قرارمان این نبود

بخشی از اپیزود دوم (ازمابهتران) از رمان «قرارمان این نبود


ملا محسن گفت: هان! چه می‌خواهی؟ شیخ حسن گفته بود که عذر. از که؟ از نمی‌دانم از این ازمابهتران، ملا ما سر در علوم دینی و عقلی داشتیم، با این معانی بیگانه‌ایم، قبول عذر دار. کدام عذر؟ از کدام گناه؟ اهل ظاهر عذر به گناه دارند و اهل باطن من لم یکن للوصال اهلا فکل احسانه ذنوب، به زبان رانند. تو از کدام تباری؟ ملا محسن چیزی نداشت که بگوید، سرپائین انداخته بود و در دلش از خدا می‌خواست زمین دهان‌ باز کند و به‌یکبار ناپدیدش. ملا محسن گفت: فکرت را زمین بگذار و از زمین بردار فکرت را؛ خود دریاب تا خود نیابی، از خود گذر تا خودبینی! خود بخواه تا خود نخواهی، مؤمن، مگر دربار حق‌تعالی تهی از مالک است که عذر خواه مخلوق شده‌ای؟ تو را چه می‌شود؟


راستش این آخرین سطری است که نوشتم و بعدازاین انگار این رمان متوقف شد. بااینکه می‌دانم چه چیزهایی قرار است اتفاق بیافتد و بااینکه اپیزود سوم را پیش‌ازاین اپیزود نوشته بودم ولی نمی‌دانم، در این جمله گیرکرده‌ام که ملا محسن می‌گوید. واقعن آیا دربار باری‌تعالی تهی‌ی از مالک است مگر که عذرخواه مخلوق هستیم؟ ما را چه می‌شود؟


انقلاب آرامش

انقلاب آرامش



اتفاقن جای عاشقانه‌هایم همین‌جاست
میان موج جمعیت معترضین گرانی
میان صف ِ نان و اصلن
هر جا که می‌خواهد باشد
وقتی
به ساده‌ترین شکل ممکن
عاشقت هستم.
می‌خواهم همین وسط
دستت را بگیرم
بالا ببرم
و با نواختن سرود ملی

ادامه مطلب

تحلیلی کوتاه از انتخابات

تحلیلی کوتاه از انتخابات


حوالی ظهر بود که رفتیم رأی بدهیم. یکی از صندوق‌های اخذ رأی کرمان. کمی شیطنت کردیم و بیشتر ایستادیم و با چند نفر از مردم حرف زدیم. به‌تقریب می‌شود گفت بیش از 90 درصد شرکت‌کنندگان این صندوق به روحانی رأی داده بودند و البته چندنفری که هم‌زمان با من داشتند رأی می‌دادند، نام حسن روحانی را روی تعرفه نوشته بودند. بیرون برخی نگران تقلب بودند. گفتم: چه کسی می‌خواهد و می‌تواند تقلب کند؟ رقیب روحانی کیست؟ 

ادامه مطلب

صندوق‌های سیزده نود و دو

صندوق‌های سیزده نود و دو

یک نکته‌ی بسیار مهم این است که گردآورنده مقاله از یاد برده است که در نظرسنجی‌های مورداشاره در مقاله، تنها افرادی که دارای امکان اتصال و برقراری ارتباط با شبکه اینترنت هستند؛ شرکت می‌کنند و ای‌بسا و عموماً این افراد اهل مشارکت در امر انتخابات نیستند. واقعیت جامعه‌ی ایران این است که رأی افراد طبقات پایین‌دست، تأثیرگذار و سرنوشت‌ساز است چراکه ایشان نه بر اساس قواعد سیاست که بر اساس «جو»، «رأی معتمدین» و بعضاً «شناخت» جای خالی تعرفه‌ها را پر می‌کنند! این افراد معمولن در نظرسنجی‌های میدانی لحاظ نمی‌شوند، ایشان اصلن اهل اینترنت نیستند و هزار مسئله دیگر، همه و همه به یک نتیجه ختم می‌شود: صحت و درستی برآیند نظرسنجی‌ها صرفاً در خصوص تحصیل‌کرده‌هایی صادق است که اهل مسائل روز هستند و نه جمعیت اکثریت ایرانی.

ادامه مطلب

روایتی از تو ـ لالایی انگشت‌هایت ...

روایتی از تو ـ لالایی انگشت‌هایت ...


از انگشت‌های کشیده می‌ترسم
از ظریف جثه‌ها هراس دارم
کمر ِ باریک و بینی کوچک
میان ِ خونم آدرنالین می‌پاشد
بااین‌همه وحشت
رمز اشتیاقم به تو معلوم نیست.

ادامه مطلب

روایتی از تو ـ من تا ما

روایتی از تو ـ من تا ما


به‌جای خالی تو
روی تخت دست می‌کشم
گرمایت را جاگذاشته‌ای
پلک‌هایم می‌افتد

دست دراز می‌کنم
و داغی استکان
تصویر کمر تو را توی سرم پخش می‌کند
فرش خیس می‌شود
من و تو، توی تخت شنا می‌کنیم.

کرکره‌ی چشم بالا که می‌رود
دوباره کنارمی
خیالم تخت می‌شود.

وحید پیام نور ـ 8 خرداد 1392 ـ گرگان


مجلس عزیز، نوشتی که بنویسم، خواندم ولی شما نمی‌خوانید!

مجلس عزیز، نوشتی که بنویسم، خواندم ولی شما نمی‌خوانید!

سر نویسه 1: می‌دانیم که در مجلس 290 نماینده داریم.
سر نویسه 2: با احتساب امضاء ناخوانا، 145 نماینده مجلس خطاب به هاشمی نامه‌ای را می‌نویسند بدین مضمون: (به نقل از خبرگزاری مهر)

«جناب آقای هاشمی رفسنجانی در صحبت‌های خود با وبلاگ نویسان مطالبی را بیان کرد که بی‌شک از مصادیق فاصله گرفتن از اندیشه‌های امام (ره) است.
ما نمایندگان مجلس ضمن تذکراتی چند از وی می‌خواهیم که به اندیشه‌های امام راحل و حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بازگردد، به‌جای آن فاصله خود را از کسانی که دل درگرو انقلاب ندارند و تلاش می‌کنند انقلاب اسلامی را از مبانی خود تهی گردانند، حفظ نمایند.
1- این ساده‌اندیشی است که ما اعلام کنیم با اسرائیل سر جنگ نداریم و اگر کشورهای عربی با اسرائیل جنگیدند ما از آن‌ها حمایت خواهیم کرد. امام بزرگوار و رهبر عزیز همه تلاش خود را به کاربردند تا مسئله فلسطین را یک مسئله اسلامی نمایند و از حصار عربیت خارج نمایند. اگر امروز ظهور گروه‌هایی مانند حزب‌الله لبنان، حماس و جهاد اسلامی را شاهد هستیم که پوزه اسرائیل را با همه مظلومیت و نابرابری به خاک مالیده‌اند نتیجه همین تفکر امام است. اگر ما با اسرائیل سر جنگ نداشته باشیم تا انقلاب اسلامی، انقلاب اسلامی باشد اسرائیل با ما سر جنگ خواهد داشت و نباید فراموش کنیم که امام خمینی محو اسرائیل را از آرمانه‌ای انقلاب اسلامی قرار داده است.

در ادامه متن نامه ایشان و پاسه این کمترین را بخوانید...

ادامه مطلب

انتخابات پیش رو

انتخابات پیش رو

تحلیلی پیرامون انتخابات ریاست جمهوری

خب بالاخره ساعات پایانی ثبت‌نام است و تقریباً مدعی‌ها به خط شده‌اند. در میان ثبت‌نام کنندگان، نزدیک به 15 رجال سیاسی داریم که در مورد تائید صلاحیتشان تردیدی نیست. به فرض که ائتلاف 2+1 بر سر پیمان باقی بمانند و دو تن به نفع یکی کناره بگیرند و آن‌طور که از ظواهر برمی‌آید آنکه باقی می‌ماند قالی‌باف خواهد بود، با آمدن هاشمی رفسنجانی همه‌چیز تحت تأثیر قرار خواهد گرفت. نظر به اقدامات دولت احمدی‌نژاد که طی این هشت سال، با برنامه‌های عجیب‌وغریب و ابهامات فراوانی که در مسائل مالی ایجاد نموده، برای قشر عظیمی از جامعه، هاشمی را تا حدودی به ‌جایگاه قبلی‌اش برگردانده است. بااینکه بی‌شک اگر در دو دوره قبل‌تر هاشمی نام‌نویسی نمی‌کرد و رأی سنتی 10 میلیونی خود را جذب نمی‌نمود ای‌بسا احمدی‌نژاد به دور دوم نمی‌رسید و در پی آن کرسی کاخ ریاست جمهوری را تصاحب نمی‌نمود. بهر سبب، مشخص است که جبهه‌ی اصولگرایان دولتی، تمام توان خود را در تخریب هاشمی رفسنجانی بسیج خواهد نمود؛ و وجود پاره‌ای از ملاحظات همچون نام‌نویسی حسن روحانی و افرادی دیگر که دربرگیرنده‌ی بخش عظیمی از رأی‌های خاموش جامعه چپ سنتی و اصلاح‌طلبان هستند را تحت تأثیر قرار خواهد داد. اینجا دو مسئله ازنظر حقیر جلب‌توجه می‌نماید: ...

ادامه مطلب

تردید در حلال‌زادگی یک ملت!

تردید در حلال‌زادگی یک ملت!


چندی پیش، خبری خواندم در مورد مک بوک یک انیماتور انگلیسی که سر از تهران درآورده بود؛ که در بخشی از (متن خبر) چنین نوشته‌شده بود:
یک کاربر زیر مطلبی دراین‌باره در gizmodo نوشت که قصد ندارد از موضوع دزدی لپ‌تاپ چشم‌پوشی کند اما به این ماجرا بیش‌تر از این منظر نگاه می‌کند: «هی نگاه کن! ایرانیان هم آدم هستند. اخبار بد زیادی درباره بسیاری از کشورها وجود دارد٬ ویدیوهایی که آتش زدن پرچم دیگر کشورها و تظاهرات و ساخت تسلیحات هسته‌ای را نشان می‌دهند. چنین چیزهایی همیشه در اخبار به چشم می‌خورد. به همین علت بعضی‌اوقات سخت است که به مردم این کشورها جدا از این موضوعات نگاه کنی. ولی به عکس‌های رسیده نگاه کنید! آن‌ها بازی می‌کنند٬ به موزیک گوش می‌دهند٬ در خانه‌هایشان میز قهوه وجود دارد٬ درست مثل ما!» وی تأکید کرد که نمی‌خواهد بگوید آنچه در اخبار می‌آید نادرست است، اما گفت که این عکس‌ها چهره دیگری از ایران را به نمایش گذاشته است.»

ادامه مطلب

دست آقای ارشاد درد نکند!

دست آقای ارشاد درد نکند!


امروز در گنبد برای تعویض پوست تار عزیزم که جدیداً وقت پوست‌اندازی‌اش به‌هم‌خورده است و چند باری در سال پیش به علت عارضه‌ی ناشی از فشار کاور، دچار صدمات شدید پوستی (پارگی) شده و به قاعده ‌این مسئله روی آوازش تأثیر منفی گذارده، در خیابان‌های گنبد پی پوست مناسبی می‌گشتم به معرفی یکی از دوستان مطلع، به کارگاهی ساز سازی رهنمود شدم. غرض آنکه برای خود حقیر متأسف شدم که سازنده‌ای در چنین سطح از هنر و صنعت تارسازی در استان گلستان، سالیان سال مشغول است و بنده بی‌خبرم. تشکر و قدردانی دارم از برادران زحمتکش فرهنگ و ارشاد اسلامی که واقعن نمی‌دانم فاین تذهبون؟ بنده که مثلن ادعا هم دارم دیگران هم بماند برای بعد! این نشد آقایان! این نشد برادران خدوم! آقای فرهنگ و ارشاد اسلامی عزیز، نشد! کاش کم کم کمی هم در حوزه‌های تخصصی انجام‌وظیفه کنیم! به‌هرحال ازآنجاکه بی‌تعارف در حوزه‌های دیگر با عزیزان این اداره کل سلام و احوال داریم در همین مقام بسنده می‌شویم و تنها می‌ماند توصیه‌ای به دوستانی که قصد خرید سازهای زهی، به ویژه «تار» و یا «سه‌تار» باکیفیت بالا دارند، حتماً سازهای دستساز «استاد عبدالحسن دهگان» را از نزدیک ببینید تا باور کنید صدای شیشه‌ای تار را ...


بی‌بهانه

بی‌بهانه


روی همین خط
یا خط قبل‌تر
کجا نامت را بنویسم
که بیشتر دوست داشته باشی؟
این روزها
فرق نمی‌کند کجای جهان باشم
وقتی یادت
قدم‌به‌قدم
تمام خط‌های دستم را
بهم ریخته ...


رفتم که بیاییم و حالا برگشته‌ام. افعال به‌هم‌ریخته است. ایام هم. بهر سبب مشیت الهی را گریز نیست. آدمی فرزند مرگ است و فراموشی. چه می‌دانم شاید بهتر باشد دقیقه‌ای سکوت کنم، به احترام مردی که رفت ...!


اطلاعیه (دو)

اطلاعیه (دو)

این کمترین پیش‌ازاین معتقد بود که می‌بایست درهرحال، باری از دوش خلق برداری تا سلامت روانت آشکار شود. در حوزه‌ی ادبیات هرچند چیزی در چنته نداریم ولی به آزمون‌وخطا درس‌هایی آموخته‌ایم. خلاصه‌ی این آموخته‌ها را به‌صورت غیرحضوری (مجازی) در هرسال با سی نفر استعداد جوان شناسایی‌شده توسط همین حقیر و یا دوستان، با برنامه‌ی هفتگی منظم و ساعت‌مند، به مطالعه کتب سودمند راهنما بودیم. خلاصه مطلب اما سالی که گذشت، سراسر حادثه بود و بعد در یک روز سراسر دودلی، از خود پرسیدم: کجایند این لااقل یک‌صد و پنجاه‌نفری که ساعت‌ها برایشان وقت گذاشتی؟ درست است که هیچ چشمداشتی نداشتی و آنچه شرط بلاغت بود با پرهیز از هیاهو و سربازگیری و این نگاه‌ها که این روزها باب است، درس پس دادی اما آیا این انصاف است که با تو می‌شود؟ از وقت استراحتت بزنی، از زمان‌هایی که می‌توانی برای خودت باشی، مطالعه کنی، بنویسی؛ بزنی، در گوش خلق از مرام و معرفت و وقار و وفاداری بگویی و سر آخر خروجی‌ات کجاست؟ یک‌مشت شاعر و داستان‌نویس جوان که چون کتابشان چاپ‌شده یا خرشان از پل مراد گذشته فراموش کرده‌اند حرف‌هایی را که با ایشان زده‌ای. ندایی گفت: لطفشان بود. خلاصه مطلب نظر به اینکه به اشارت دوستان تنی چند از عزیزان دلم درخواست زمان برای امسال داشته‌اند، در همین مقام به اطلاع همگان می‌رساند با عرض شرمندگی و معذرت، دیگر وقت آن رسیده که انجام این امور را به اهالی‌اش که این روزها بسیار شده وابنهیم و خود پی درد دل بدویم. دوستان معرف بزرگواری فرموده، ملت را به دکان بسته رهنمون نشوند.


به سیاره‌ی ما دعوتید!

به سیاره‌ی ما دعوتید!


آقایان خانم‌ها، بنده، وحید پیام نور، حاکم بلامنازع سیاره  که شما از این به بعد می‌توانید آن را زمیندور بنامید، از شما جهت بازدید از سیاره‌ی مان دعوت به عمل می‌آورم. مسائل و موارد قابل‌توجه در این سیاره:
* ) در این سیاره رابطه‌ی کارگر کارفرمایی هرگز شکل نخواهد گرفت درنتیجه رد و پایی از اندیشه‌ی کمونیسم در آن نیست!
* ) در این سیاره زمین‌های فوتبال را داده‌ایم مین کاشته‌اند! مرد می‌خواهم بیاید فوتبال
* ) در این سیاره کلن پدیده‌ی تلویزیون هرگز اختراع نخواهد شد!
* ) در سیاره‌ی ما، قاره‌ی امریکا هیچ‌وقت کشف نخواهد شد و می‌دهیم قاره اروپا را هم به بخشی دورتر تبعید کنند تا شاهد هیچ جنگ جهانی دیگری نباشیم.

ادامه مطلب

فاتحه‌ای بر مزار ادبیات

فاتحه‌ای بر مزار ادبیات

مرده‌شور ادبیات این کشور را ببرند! همه نویسنده و شاعرند از روی دست ِ هم. به کشف هیچ‌کس احترام گذاشته نمی‌شود. کافی است چیزی کشف کنی از فردا همه کشاف می‌شوند. کافی است حرفی بزنی، همه حرف زننده می‌شوند. سکوت هم که می‌کنی همه‌ سال‌ها قبل از تو ساکت شده‌اند! مرده‌شور ادبیات مملکت را ببرند. مرده‌شور دزدهای ادبی را ببرند، مرده‌شور کتاب‌خرهای کتاب نخوان را ببرند شاید نیمی از کتاب‌های نایاب دست عده‌ای هنوز گشوده نشده باشد. مرده‌شور ادبیات مملکت را ببرند که رنگ و بوی همه‌چیز دارد الا ادبیات! سیاسی / جنسی / جنایی ... مرده‌شورش را ببرند، ادبیات مملکت را می‌گویم که بچه یتیم است. برود پیش همان پدر مادر نداشته‌اش. مرده‌شور تو دوست دزد عزیز را ببرند، لااقل واژه‌ای را عوض می‌کردی ... زنده‌باد پاپیروس! مرگ بر دیتا!

حالا کمی دلم خنک شد. باشد برای بعد.


با مترو به جنگ می روم

با مترو به جنگ می روم


بدون استخاره و تردید
دوستت دارم
بدون اما و اگر
و ...
ای‌کاش
هرروز صبح چشم‌هایت بیدارم می‌کرد
برای نماز و نان نم‌زده توی سبد
سفره‌ای ساده باشد و
دست‌های تو چای بریزد

ادامه مطلب

طرحی برای مادر

طرحی برای مادر


1
آسمان هم مشکی پوشیده
برای مادری که خدا
آسمان و زمین را

تقدیم او کرده

2
ببین مادر
چگونه
آب
می‌رود
واژه‌هایم حوالی نامت؟


بخشی از یکی از داستان‌هایم ...

بخشی از یکی از داستان‌هایم ...

... حتی دختری را می‌شناسم ـ البته اگر به مسائل غیراخلاقی متهمم نمی‌کنید، می‌شناسمش؛ در حد سلام و احوالپرسی، نه آن‌قدر که ارزش داشته باشد شرح‌حالش ضد حال شود وگرنه اصلن نمی‌شناسمش و اگر بمیرم نمی‌گویم که به خاطر یک شاخه گل که از پارک چیده بودم چقدر گریه و زاری کرد. حتم دارم اگر همان شاخه را از گل‌فروشی خریده بودم، این‌قدر ناراحت نمی‌شد و آلان می‌توانستم بیشتر در موردش بنویسم؛ اما همین بهتر، چراکه به قول بچه‌ها، به درد من نمی‌خورد وگرنه آشنایی‌مان از سلام و علیک بیشتر می‌شد، شاید آن‌قدر بالا می‌رفت که به خاطر غیرت، حاضر نشوم در موردش حرفی بزنم اما لیاقت نداشت. زیاده از حد رمانتیک بود. از همین‌هایی بود که برای کرم‌زدگی یک درخت اعتصاب غذا می‌کنند و انگارنه‌انگار که درخت برای ادامه حیات به گرسنگی آن‌ها نیازی ندارد...

بخشی از داستان کوتاه آن زمان‌ها کسی رمانتیک نبود.


برای مرتضی آوینی

برای مرتضی آوینی


شهریور که می‌شود،
شهرری با صدای تو بیدار می‌شود
پا می‌گیری
ـ این پا، برای بعد ـ
از نردبان کودکی‌ات بالا می‌روی
می‌افتی
پی ِ راه‌هایی که به هرکجا می‌توانند برسند
بزرگ‌تر که می‌شوی،
هنرها را زیبا می‌کنی وقتی
انقلاب می‌کنی
اول علیه خودت

ادامه مطلب

علف در مسیر دانشگاه!

علف در مسیر دانشگاه!



آقای رئیس‌جمهور، من تعطیل است
با تمام رأی‌های داده و نداده‌اش
ـ رأی می‌گیریم ـ
آزادی یعنی همین
دست دراز کنی،
شاخه‌شاخه مزار شریف چلیم کنی
جوانان
دست بزنند
خماری‌شان را
برایت پست کنند
اکسپرس یا ترکیبات دیگری که فضانوردشان کند!
گارد ضد شورش بهانه است

ادامه مطلب

به بهانه‌ی سال نو ...

به بهانه‌ی سال نو ...

مقدمه: هرسال را با گردابه گرد گرمابه شروع می‌کردم و هرگز از این تکرار ابایی نداشتم. امسال اما تفاوت از همین‌جا آغاز می‌شود ...


بغض ماه
فرش را خشک نمی‌کند
فردا که در گلوی مرغ همسایه اعلام شود
خبردار می‌شوی
چرا، راه کوچه‌تان تا دانشگاه
این‌قدر شبیه چشم‌های من شده بود.
پسته که نمی‌توانم برایت بخرم
از خیابان امام رضا
مشتی نخود
و چند نخ سیگار می‌گیرم

ادامه مطلب

اسب‌هایی که در موهای تو می‌دوند

اسب‌هایی که در موهای تو می‌دوند

اسب‌هایی که در موهای تو می‌دوند،
تشنه‌اند!
برای گودال شانه‌ات
چشم‌هایم را آورده‌ام
برای لب‌هایت
گرازم
خط‌ونشان می‌کشد.
طبیعت جنگجوی من، تو را
به‌تنهایی
لشکری بی‌شمار می‌بیند

ادامه مطلب


وحید پیام نور

وحید پیام نور
فعال مدنی، نویسنده، منتقد ، ناشر و فیلمساز
مدیرعامل موسسه فرهنگی اجتماعی دیدبان اصل هشتم
مدیرمسئول انتشارات بافر
مدیرمسئول آموزشگاه آزاد سینمایی آینه رشد
مدیرعامل شرکت بافر بنیان
http://payaamnoor.ir
کلیه‌ی حقوق محفوظ و نقل قول تنها با ذکر منبع پسندیده است.

آخرین مطلب
بیشترین بازدید
بیشترین محبوبیت
بیشترین مشارکت
پیوندها
بایگانی